نیازنیاز، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 6 روز سن داره

روزگار نیاز کوچولو

گردش سه نفره

سلام دخملکم من و شما و بابا دباد (جواد) امروز بعد از دو هفته بیماری رفتیم گردش کلی کیف کردیم اول پارک و کلی بازی  و بعد هم رفتیم ناهار خوردیم شما که ترکوندی با اون طرز خوردنت گفتی آش میخوام و بابا برات آش گرفت و بعد هم نوشابه یه قاشق آش یه قلپ نوشابه چه شود و بعد هم زرشک پلو و بعش هم قبه (ghobe) که منظور لقمه میباشد کشک بادمجون نوش جونت ولی دخملی کجا جا دادیشون تازه یه نوکی به دوغ منم زدی اها تا یادم نرفته زیتون پرورده دیدی گفتی ازاوآ میخوام منم بهت دادم ولی زود از دهنت در آوردی گفتی حالم بد شد  بلای من                  &n...
2 دی 1390

مریضی

سلام دخمل ناز مامان یه مدتی بود سر دلت رو نشون میدادی میگفتی درد البته هنوز هم گاهی اوقات نشون میدی و آزمایش و سونوگرافی از معده و مثانه و کلیه برات نوشته دکتر شکر خدا تو سونو که چیزی نبود فقط مونده جواب آزمایش برای سونو هم حسابی آبرومو بردی از بس جیغ و داد و گریه راه انداختی که ددر نه (دکتر نه) آخرش هم منشیه دکتر اومد و پاهات رو گرفت مامانی از نگرانی داشتم دق میکردم ولی شکر خدا انگار مسیله مهمی نیست. ...
1 دی 1390

سرتق

سلام سرتقکم خوبی مامانی اومدم برات بگم از بلا گریهات میایی میدونی شکلات زیاد بهت نمیدم میگی 8تا 6 تا شو ندیا فقط 2 تا شو بده منم اون لحظه نمیدونم چیکارت کنم بخورمت یا بخندم یا به قول خودت داز بوست کنم (داز بوس همون گاز و بوس هست اول گاز میگیری و بعد بوس میکنی توت فرنگیه مامان) خیلی خیلی دودا تورو قندکم به قول خودت نق من (nagh) تلفظ درست که شما به قند میگی خوب اینم یه جورشه دیگه ...
1 دی 1390

شب یلدا

سلام عزیزکم مامانی دیشب شب خیلی خوبی بود تولد مه یاس جون بود خیلی خوش گذشت شما هم که حسابی از همه چیز نوش جان کردی و با اسباب بازیهای جدید مه یاس کلی بازی کردی دایی محمد رضا هم جشن شب یلدا و هم جشن تولد مه یاس رو خونه شون برگزار کرد و کلی خوراکی دیگه ترکیدیم بابا واسه 1 دقیقه اضافه چقدر خوراکی اضافی مردیم از بس خوردیم ولی در کل که خیلی خوش گذشت همه دورهم بودیم بعد از کلی مریضی خیلی خوب بود و بجا به قول خودت خیلی باحال بود. ...
1 دی 1390